درس ۹۴: حقیقت وضع در اسماء اشاره
[سؤال: … جواب:] بله؟ … قهرا ضیق میآورد سیدنا. … همین را میگویم. بگذارید بگویم جایش آمد: ما این را در واجب مشروط خواهیم گفت که اگر قید به هیئت خورد لامحاله ماده هم مقید میشود. خود مرحوم آخوند هم دارد. اگر شارع گفت بر اینکه صلاه واجب است وجوبش را مقید کرد به زوال شمس از دائره نصف النهار، به هیئتی که هست قید زد، قهرا متعلق وجوب کوچک میشود صلاه بعد از زوال میشود. اینجور است یا شما قبول ندارید؟ اینجا هم وضع نحو از حکم است. این را سابقا نگفته بودیم گذاشته بودیم به همین موردش. وضع نحوهای از حکم است، اگر شما به وضع یک قید زدید و لو قید حین ظرفی، همان حینیت، قهرا متعلق کوچک میشود، به هر مفرد مذکری وضع نشده است هذا، یا شده؟ قهرا باید هر چه فکر بکنید باید قبول بکنید قلبا که این مفرد مذکر کوچک شده است. این مفرد مذکر، خاص است.
بدان جهت ایشان و غیر ایشان، این اشکال منحصر به مرحوم کمپانی نیست، ایشان فرمودهاند بر اینکه در استعمال لفظ در معنا لازم نیست در استعمال اللفظ در معنا که اشاره خارجیه بشود و تخاطب بشود، اینها مقوم استعمال نیست. در آن لحاظ استقلالی و آلی میگفتیم اینها در موضوعله و مستعملفیه مأخوذ نیست چونکه أخذ و عدم أخذشان یکسان است استعمال بدون او نمیشود. و لکن به خلاف بر اینکه اشاره و تخاطب چونکه استعمال لفظ در معنا بدون اینها هم میشود اگر واضع بخواهد در استعمال اینها بشود، باید اینها را لامحاله قید قرار بدهد بر مستعملفیه بر موضوعله و لو به اینکه وضع را مقید کند، وضع را هم مقید کند باز موضوعله مقید است. همان حرفی است که مرحوم آخوند فرموده است در بحث واجب مشروط و معلق، که اگر اطلاق هیئت مقید بشود در وجوب، اگر اطلاق وجوب قید بخورد لامحاله ماده هم مقید است، یعنی متعلق آن وجوب هم که عبارت از فعل است او هم مقید میشود. پس اینکه در حروف آنجور شد در اسماء اشاره هم باید مثل آنها بشود، یا مرحوم آخوند اینها با همدیگر فرقی دارند.
این اشکال اول.