درس ۷۶۶ –
مطلق است این روایت. اگر دم غیر معفوٌ عنه را در صلاتت ببینى در ثوبت که قبل از صلاه ندیده بودى او را در این صورت نمازت صحیح است. این اطلاق داشت. اعم از این که در حال صلاه که دیدى بدانى من قبل بود، الان علم پیدا مىکند که از قبل بود. چون که خون خشک است. خشک شده است مثل استخوان. معلوم مىشود من قبل است. یا دم تازهاى است، رطب است که احتمال مىدهى الان شاید افتاده است. در صحیحه زراره فرمود اگر رطب بوده باشد که احتمال بدهى تازه افتاده است نمازت صحیح است. و اما اگر رطب نباشد نمازت باطل است. یعنى بدانى از قبل بود باطل است. خوب آن صحیحه تقیید مىکند این روایت را که اتم صلاتک، آن وقتى که احتمال بدهى حدوثش را فعلا. و اما اگر بدانى من قبل بود آن صحیحه زراره که گفت اعاده بکن یعنى اینجا هم تخصیص مىزند، تقیید مىکند. جمع عرفى بود کما این که ذکر هم کردهاند جمع عرفىاش این است.
ولکن در ما نحن فیه در روایت خصوصیتى هست که با آن خصوصیت این جمع عرفى ممکن نیست. آن خصوصیت چیست؟ چون که اگر این روایت را با صحیحه زراره اگر جمع عرفى بکنیم این روایت را حمل مىکنیم که خونى را دیده است در اثناء صلاه احتمال مىدهد فعلا حادث شده است، خون کثیر نمازش را تمام بکن. تمام بکن به چه چیز؟ آن نحوى که در صحیحه زراره گفت. یعنى بشور در اثناء صلاه و بقیه نمازت را بخوان، اینجور تمام بکن. تمام را در صحیحه زراره امام علیه السلام اینجور فرمود. در این روایت هم باید ملتزم بشویم اگر تازه دیدى که احتمال مىدهى تازه افتاده است بشور و بقیه نماز را بخوان. ولکن در این روایت دارد که شستن نمىخواهد. با آن دم غیر معفوٌ عنه بقیه صلاه را بخوان. آن وقتى که نماز را با این ثوب نجس خواندى بعد برو بشور. «إِنْ رَأَیْتَ فِی ثَوْبِکَ دَماً»، در ثوبت اگر دمى را دیدى «وَ أَنْتَ تُصَلِّی» ، نماز مىخوانى، «وَ لَمْ تَکُنْ رَأَیْتَهُ قَبْلَ ذَلِکَ فَأَتِمَّ صَلَاتَکَ فَإِذَا انْصَرَفْتَ فَاغْسِلْهُ» این انصراف یعنى وقتى که سلام گفتى. نماز را تمام کردى آن وقت بشور. «وَ إِنْ کُنْتَ رَأَیْتَهُ قَبْلَ أَنْ تُصَلِّیَ فَلَمْ تَغْسِلْهُ ثُمَّ رَأَیْتَهُ بَعْدُ». آن وقت صلاتى که هست، «وَ أَنْتَ فِی صَلَاتِکَ فَانْصَرِفْ فَاغْسِلْهُ وَ أَعِدْ صَلَاتَکَ» صلاتت را اعاده بکن. خوب این در وقتى است که انسان وقت سعه دارد و مىتواند ثوبش را تطهیر کند در سعه وقت است به قرینه این ذیل. چون که اگر وقت ضیق است ثوب دیگر هم ندارد، ثوبش منحصر به این است، متمکن است. در صورتى که علم داشته باشد که ثوبش نجس است باز در جایى که ثوب دیگر ندارد و وقت هم ضیق است شستنش ممکن نیست، آنجا با همان ثوب نماز مىخواند. خواهیم خواند، آن کسى که ثوب طاهر ندارد او یا مىتواند با ثوب نجس بخواند و مىتواند عریانا نماز بخواند که ما اختیار خواهیم کرد یا متعین است با ثوب نجس نماز بخواند. یا متعین است عریان بخواند، این مسأله اختلافى است.
در ما نحن فیه این روایت دارد که «فَأَتِمَّ صَلَاتَکَ فَإِذَا انْصَرَفْتَ فَاغْسِلْهُ»، وقتى که نماز را تمام کردى بشور. این را کسى نگفت. یک نفر را هم سراغ نداریم که ملتزم بشود انسان در اثناء صلاه نجس را ببینید، حتى مىداند هم که تازه حادث شده است در نجس غیر معفوٌ عنه، الان حادث شده است. بدون که تطهیر کند، نجاست غیر معفوٌ عنه است، نمازش را بخواند. این را کسى نگفته است. فضلا از این که مشهور بگویند. اصلا نمىشود این را گفت. چرا؟ چون که ما روایاتى داریم در باب حدوث الرعاف فى الصلاه که انسان وقتى که نماز مىخواند در اثناء صلاه خون دماغ شد. آن دم حادث فى اثناء الصلاه است و معلوم هم هست. امام علیه السلام در روایات متعدده فرموده است که اگر ممکن بوده باشد، آبى طرف راست و چپت هست، بدون این که از قبله منحرف بشوى، تکلمى بکنى، تطهیر بکنى، بقیه نماز را بخوانى، باید این کار را بکنى والاّ تطهیر ممکن نشد، باید نماز را اعاده کنى. آن روایات اگر ملاحظه بفرمایید یکى را بخوانم تا نمونه بشود. جلد چهارم صلاه است، ابواب القواطع الصلاه است. یادتان بوده باشد. قواطع الصلاه را صاحب وسایل روایاتش را در جلد چهارم در آخرش ذکر کرده است.
«مُحَمَّدُ بْنُ عَلِیِّ بْنِ الْحُسَیْنِ بِإِسْنَادِهِ عَنْ عُمَرَ بْنِ أُذَیْنَهَ» سندش صحیح است، «عَنْ أَبِی عَبْدِ اللَّهِ ع أَنَّهُ سَأَلَهُ عَنِ الرَّجُلِ یَرْعُفُ وَ هُوَ فِی الصَّلَاهِ» خون دماغ مىشود و در نماز است «وَ قَدْ صَلَّى بَعْضَ صَلَاتِهِ فَقَالَ إِنْ کَانَ الْمَاءُ عَنْ یَمِینِهِ أَوْ عَنْ شِمَالِهِ- أَوْ عَنْ خَلْفِهِ»یعنى منحرف نشود از قبله. « فَلْیَغْسِلْهُ مِنْ غَیْرِ أَنْ یَلْتَفِتَ» بدون این که از قبله متلفت بشود. یعنى عقب گرد بکند. دنده عقب برود. «وَ لْیَبْنِ عَلَى صَلَاتِهِ- فَإِنْ لَمْ یَجِدِ الْمَاءَ حَتَّى یَلْتَفِتَ» حتى یلتفت، آب نمىتواند پیدا کند مگر این که از قبله منحرف بشود، «فَلْیُعِدِ الصَّلَاهَ» صلاتش را باید اعاده کند. روایات کثیر است. متعدد. دلالت مىکنند بر این که در صورتى که نجاست حادث بشود خون دماغ بشود، اعم از این که خون فقط در دماغش و در بدنش باشد یا به ثوبش هم بیافتد که غالبا هم همین جور است به ثوب هم اصابت مىکند. باید این ثوب را و این بدن را تطهیر کند بناء بر صلاه بگذارد.
پس این روایتى که عبد الله ابن سنان نقل کرد این روایت دارد بدون این که بشوید بناء بر صلاه بگذارد، دم غیر معفوٌ عنه را. چون که به قرینه این که اگر قبلا دیده بود باید اعاده کنند نمازش را. دم غیر معفو عنه اگر دید ولو حادث بوده باشد احتمال حدوث بدهد یا حادث باشد همین جور نماز بخواند و تمام کند. وقتى که تمام کرد آن وقت منصرف مىشود. منصرف شد آن وقت بشوید. و اما اگر قبلا دیده باشد نه باید نماز را اعاده کند. اینى که در این صحیحه هست این را کسى ملتزم نشده است و نمىتواند ملتزم بشود بدان جهت مرحوم حکیم، خدا رحمتش کند، در مستمسک فرموده است الاّ این که این صحیحه مشتمل است به چیزى که ظاهر صحیحه، ظاهر هم نیست بلکه صریحش هم همین است. شاید ایشان به ظهور گفته است، صراحت نفرموده است، ممکن است این صحیحه را حمل به ضیق وقت بکنیم. که دم را در صلاه در ثوبش دید، دم غیر معفو عنه را. تطهیر اگر بکند وقت مىگذرد ولو آب هم هست. اگر بخواهد تطهیر بکند الان بقیه صلاه را بخواند وقت مىگذرد. بعضى صلاه در خارج وقت واقع مىشود. حمل مىشود به آن صورتى که ضیق الوقت است. آنجا این کار را بکند. این احتمال را دارد و این حمل در حمل فرد نادر است. که اینجور شخصى در این وقت نماز مىخواند که اگر در اثناء صلاه هم تطهیر بکند، وقت مىگذرد. غالبا نمازهاى سابق نماز فى اول الوقت بوده است. ولى على أى حال خلاف ظاهر است. خلاف صریح نباشد. بدان جهت این روایت را نمىشود به مسلک مشهور دلیل گرفت. با این قیدى که اگر منصرف شد نماز را تمام بکند بشوید، این را مشهور نگفتهاند. بدان جهت نمىشود گفت مدرک مشهور این روایت است. اگر این ذیل نبود که با صحیحه جمع عرفى داشت. با صحیحه زراره. این ذیل که هست اصلا مشهور ملتزم نشده است امر به این معنا. مىماند از روایاتى که استدلال شده است به مسلک مشهور صحیحه محمد ابن مسلمِ.
۱) صحیحه محمد بن مسلم
آن صحیحه محمد ابن مسلم از این قرار است که عرض مىکنم، این صحیحه محمد ابن مسلم را هم کلینى در کافى نقل کرده است هم شیخ در تهذیب از کلینى نقل کرده است. شیخ قدس الله نفسه الشریف در تهذیب روایاتى دارد از کلینى که در کثرت از هیچ کس آن قدر روایت ندارد. خود شیخ الطائفه از کلینى نقل مىکند آن روایات را و سندش هم به کلینى صحیح است. این روایت را از کلینى نقل کرده است در تهذیب. صدوق علیه الرحمه هم در فقیه نقل کرده است. آنى که کلینى نقل کرده است، حدیث اینجور است باب بیستم از ابواب نجاست، حدیث ششم است. «مُحَمَّدُ بْنُ یَعْقُوبَ عَنْ عَلِیِّ بْنِ إِبْرَاهِیمَ عَنْ أَبِیهِ عَنْ حَمَّادٍ عَنْ حَرِیزٍ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ مُسْلِمٍ قَالَ: قُلْتُ لَهُ الدَّمُ یَکُونُ فِی الثَّوْبِ عَلَیَّ وَ أَنَا فِی الصَّلَاهِ». ثوبى که روى دوش من است، یعنى من پوشیدهام یا روى دوشم هست دم در آن ثوب دیده مىشود و من در حال نماز هستم. «قَالَ إِنْ رَأَیْتَهُ وَ عَلَیْکَ ثَوْبٌ غَیْرُهُ فَاطْرَحْهُ وَ صَلِّ» ، اگر لباس دیگر دارى او را طرح بکن و در غیرش نماز بخوان. این قضیه شرطیه مفهومش این است که اگر ثوب دیگر ندارى، همین طور نماز بخوان. این نمازت را بخوان در صورتى که وقت ضیق بوده باشد مىشود ملتزم شد، اگر وقت وسیع بوده باشد باید اعاده بکنى به آن بیانى که مشهور گفتهاند. وجه استدلال این است « قُلْتُ لَهُ الدَّمُ یَکُونُ فِی الثَّوْبِ عَلَیَّ وَ أَنَا فِی الصَّلَاهِ قَالَ إِنْ رَأَیْتَهُ وَ عَلَیْکَ ثَوْبٌ غَیْرُهُ فَاطْرَحْهُ وَ صَلِّ» ، او را طرح بکن. و صلى فى غیره در دیگرى نماز بخوان « وَ إِنْ لَمْ یَکُنْ عَلَیْکَ ثَوْبٌ غَیْرُهُ فَامْضِ فِی صَلَاتِکَ وَ لَا إِعَادَهَ عَلَیْکَ» اگر ثوب دیگر ندارى، دم کمتر از درهم است غیبى ندارد بخوان. چون که معفو عنه است. ثوب دیگر ندارى، تطهیر ممکن نیست. مفهومش این است که اگر زاید است آن صلاه را باید اعاده کنى. این مطلق است، دم اقل باشد یا کثیر باشد. در آن دم اقل حمل بر استحباب مىشود طرح ثوب. و ان لم یکن علیک ثوب غیره، ثوب دیگر نداشته باشى این تفصیل دارد. دم اگر اقل است بخوان، ما هم مىگوییم بخوان، چون که معفو است. اکثر است باید بروى ثوب را تطهیر کنى نماز را اعاده کنى، همان مسلک مشهور. مشهور همین را مىگویند. بلا فرقٍ ما بین این که بدانى این دم در حال صلاه که دیدهاى من قبل است یا الان حادث شده است. فرقى ندارد. در هر دو صورت اگر ثوب دیگر داشته باشى. طرح کن آن ثوب نجس را و نماز را تمام بکن. اگر غسلش ممکن است آن هم همین گونه است.
«قُلْتُ لَهُ الدَّمُ یَکُونُ فِی الثَّوْبِ عَلَیَّ وَ أَنَا فِی الصَّلَاهِ قَالَ إِنْ رَأَیْتَهُ وَ عَلَیْکَ ثَوْبٌ غَیْرُهُ فَاطْرَحْهُ وَ صَلِّ». یعنى بقیه نماز را در غیر او بخوان. یا تطهیر کن بقیه نماز را بخوان و ان لم یکن علیک ثوب غیره، که مفهوم قضیه اولى است. یعنى اگر ثوب دیگر ندارى تفصیل است «وَ لَا إِعَادَهَ عَلَیْکَ مَا لَمْ یَزِدْ عَلَى مِقْدَارِ الدِّرْهَمِ وَ مَا کَانَ أَقَلَّ مِنْ ذَلِکَ» مادامى که به مقدار درهم نیست نمازش را بخوان. مفهومش این است، مفهوم قید. اگر مقدار درهم بوده باشد باید نمازت را اینجور نمىتوانى نماز بخوانى، باید نماز را اعاده کنى. این همان مسلک مشهور است. همان مسلک مشهور است که اگر تطهیر در حال صلاه ممکن است فرقى نمىکند باید تطهیر کند نمازش را تمام کند، بداند نجاست از قبل بود یا نداند. و اما اگر فرض بفرمایید تطهیرش ممکن نیست، دم اگر معفو عنه است که عیبى ندارد، غیر معفو عنه است باید نماز را اعاده کند این فتواى مشهور است، احتمال دارد که مشهور این فتوا را که دادهاند مستندشان همین است. همین صحیحه است. در این صحیحه آن مقدار عفو خودش ذکر شده است. در آخر صحیحه دارد بر این که « وَ مَا کَانَ أَقَلَّ مِنْ ذَلِکَ فَلَیْسَ بِشَیْءٍ رَأَیْتَهُ قَبْلُ أَوْ لَمْ تَرَهُ » آنى که اقل از این درهم است «فَلَیْسَ بِشَیْءٍ رَأَیْتَهُ قَبْلُ أَوْ لَمْ تَرَهُ» ، نماز را باطل نمىکند. یک صورت مىماند که اکثر من الدرهم باشد قبلا بداند، قبل از صلاه «وَ إِذَا کُنْتَ قَدْ رَأَیْتَهُ- وَ هُوَ أَکْثَرُ مِنْ مِقْدَارِ الدِّرْهَمِ فَضَیَّعْتَ غَسْلَهُ» یعنى ناسى بودى، نشستى « وَ صَلَّیْتَ فِیهِ صَلَاهً کَثِیرَهً فَأَعِدْ مَا صَلَّیْتَ فِیهِ» صلاه کثیره هم بخوانى، باید اعاده کنى. امام علیه السلام مىفرماید اگر زحمت هم داشته باشد باید اعاده کنى. چون که ناسى نجاست بودى و تضییع کردهاى باید اعاده کنى.
این را کلینى این روایت را اینجور نقل کرده است. شیخ که از کلینى نقل کرده است، شیخ قدس الله نفسه الشریف اینجور نقل کرده است، اینجا که دارد « وَ مَا کَانَ أَقَلَّ مِنْ ذَلِکَ فَلَیْسَ بِشَیْءٍ » این را ندارد. شیخ ما کان اقل من ذلک را ندارد. عوض این «وَ مَا لَمْ یَزِدْ عَلَى مِقْدَارِ الدِّرْهَمِ مِنْ ذَلِکَ فَلَیْسَ بِشَیْءٍ»دارد. در عبارت شیخ اینجور است حدیث: «قُلْتُ لَهُ الدَّمُ یَکُونُ فِی الثَّوْبِ عَلَیَّ وَ أَنَا فِی الصَّلَاهِ قَالَ إِنْ رَأَیْتَهُ وَ عَلَیْکَ ثَوْبٌ غَیْرُهُ فَاطْرَحْهُ وَ صَلِّ وَ إِنْ لَمْ یَکُنْ عَلَیْکَ ثَوْبٌ غَیْرُهُ فَامْضِ فِی صَلَاتِکَ » در صلاتت بگذر. «وَ لَا إِعَادَهَ عَلَیْکَ» هم بر تو نیست. نمازت را بگذر، یعنى تمام بکن. « وَ مَا لَمْ یَزِدْ عَلَى مِقْدَارِ الدِّرْهَمِ مِنْ ذَلِکَ فَلَیْسَ بِشَیْءٍ رَأَیْتَهُ أَوْ لَمْ تَرَهُ» آنى که زاید بر درهم نیست، او چیزى نیست. قبل از صلاه هم بدانى یا ندانى فرق نمىکند، نماز اعاده نمىخواهد. «فَإِذَا کُنْتَ قَدْ رَأَیْتَهُ وَ هُوَ أَکْثَرُ » که زاید بوده باشد « مِنْ مِقْدَارِ الدِّرْهَمِ فَضَیَّعْتَ غَسْلَهُ وَ صَلَّیْتَ فِیهِ صَلَاهً کَثِیرَهً فَأَعِدْ مَا صَلَّیْتَ فِیهِ». ما صلیت فیه را اعاده بکن. وقتى که اینجور شد آن صدر و ذیل اینجور مىشود که ان رأیته فى ثوبک و انت فى صلاه، بخوان نمازت را و درنمازت بگذر اعاده ندارد.
اگر بنا بر نقل شیخ اینجور بوده باشد متمکن بر تطهیر نیستى، همین جور بخوان این مثل آن روایت سابقى مىشود. متمکن بر تطهیر نیست ولکن وقت وسیع است. وقت وسیع است، نماز را بهم مىزنم، مىروم مىشویم و نماز را اعاده مىکنم. این روایت مىگوید نکن این کار را. همین جور در این ثوب نجس نماز بخوان. آن اول گفته است فاطرحه آن قرینه بر این است که به قرینه ذیل و ما لم یزد لیس بشىٍ. معلوم میشود آن صدر دم کثیر را مىگوید. دم کثیر را در صلاه دیدهاى بیانداز آن ثوب را. ثوب دیگر ندارى على الله بخوان. خوب وقت وسیع بوده باشد یا ضیق بوده باشد، این مسلک مشهور نیست. این منافات پیدا مىکند با روایات رآف. روایات رآف گفت باید بشویى. یا آن روایات رعاف این صحیحه را تقیید مىکند به آن صورتى که در شستن وقت ندارد. اگر بخواهى بشویى، نماز را بشکنى وقت تمام مىشود. چون که روایات رآف مىگوید اگر تمکن از شستن در اثناء صلاه ندارى و وقت وسیع است باید نماز را قطع کنى، بشویى بعد نماز بخوانى. پس به قرینه آن روایات این حمل مىشود به آن صورتى که اگر حمل بر فرد نادر نشود به آن صورتى که شستنش ممکن نیت، چون که وقت وسیع نیست. در این صورت با این ثوب نجس نماز بخوان. خوب این اینجور مىشود. بنا بر مسلک شیخ معناى روایت باید اینجور بشود این جهت. آن وقت صدوق علیه الرحمه چه جور نقل کرده است؟ صدوق مثل کلینى نقل کرده است قدس الله نفسه، ولکن در ذیلش یک چیزى را زیاد کرده است. بعد از این که صدوق علیه الرحمه در فقیه این روایت را ذکر کرده است بعد فرموده است در ذیل این روایت که امام فرمود « وَ لَیْسَ ذَلِکَ بِمَنْزِلَهِ الْمَنِیِّ وَ الْبَوْلِ » این دم را به منى قیاس نکن. دم حکمش تخفیف دارد، اینجورى که در صدر گفتیم. ، « ثمَّ ذَکَرَ ع الْمَنِیَّ فَشَدَّدَ فِیهِ وَ جَعَلَهُ أَشَدَّ مِنَ الْبَوْلِ» ، آن صحیحه محمد ابن مسلم که سابقا ذکر کردیم در باب منى گفت:« إِنْ رَأَیْتَ الْمَنِیَّ قَبْلَ أَوْ بَعْدَ مَا تَدْخُلُ فِی الصَّلَاهِ فَعَلَیْکَ إِعَادَهُ الصَّلَاهِ» آن صحیحه را پشت سر این ذکر کرده است.